در ادامه بیان آداب و رسوم مردم این دیار حضور دوستان عرض کنم روزی خواب آلوده در حال عزیمت به محل کار بودم که جوانی را دیدم بر سر خود گرد سفیدی زده بود و خوشحال هروله!! کردی هروله کردنی!! نگاهی حیکمانه بر او انداخته و بی تفاوت به راه ادامه دادمی. ناگاه جماعتی دیدم همه گرد نخودی!!! بر سر زده سوت داوری بر لب چنان سوت می کشند که گوش مادر فلک آزرده خاطر گشتی!! من که ابتدائا گمان به حضور پلیس و سوت آژان جماعت داشتم حالت تدافعی برگزیده در میان صندلی خودرو مستتر شدم که نکند ناخواسته خلافی کرده ام که دل آجان و امنیه چی جماعت درد آمده که چنین بر سوت خود می دمد با دیدن جمعیت آرام آرام سر از لاک اختفا بیرون آورده و حیران بر گذران جماعت می نگریستم!! از آنجا که راننده اینجانب پیرمردی کم حرف است که فرانسوی را جز با لهجه خاص خود متوجه نمی شود!! و آن لهجه کذا هم کاملا در چرخش ایام تلفظش متفاوت می گردد و گستره لغات بنده هم در زبان لینگالا محدود بودی! ترجیح دادم خودآزاری را بیش ازین نکرده و علل این کردار خلایق را در محل کار از دیگر همکاران جویا شوم!! که در مسیر به قدری خلایق گرده ای شده بودند که تا رسیدن به مریض خانه دیگر دیدن صحنه های مشابه جذابیتی نداشت!

القصه بعدا فهمیدیم که آن روز کذایی روز اعلام نتایج قبولی های دیپلم بوده و آن گرد سپید هم چیزی نیست جز پودر بچه که شخص دیپلمه برای اعلام قبولیش بر سر و روی خود و نزدیکانش پاشیده و تا شب به شادی در کوی و برزن می پردازند!!

و اما اکنون که این مطالب را می نویسم هفته ایست که سرسام گرفته ام از دست سوت و اگر با من باشد دستور اکیدی بر بستن کلیه شرکتهای سوت ساز و سوتک ساز و امثالهم خواهم داد!!! البت جهت اطلاع عموم عرض کنم که مریض خانه ما نزدیک می خانه ایست که آهنگهای دیمبال و دومبالش را دیگر گوش ما خودبخود حذف می نماید!!و نمی شنود!!ولی هر چه کرد طفلک در این یک هفته صدای سوت را نتوانست حذف کند!!!حتما می پرسید مگر اینجا هر روز دیپلم میدهند که سوت ها تمامی ندارد!! لکن میان سوت ما تا سوت دیپلم تفاوت از زمین تا اون زمین است!! در همسایگی ما دانشگاهی نیز وجود دارد که موقع دفاع از پایان نامه ها سوتک بازیش آغاز می شود!! و من مانده ام که چرا شانس من اینچنین مورد عنایت قرار گرفته که از قضای روزگار همیشه استثنائات در تقدیر ما گنجانده می شود!!و سوتک بازی این دانشگاه در مراسم دفاع هم ادامه دارد!!

آخر مرسوم در دیگر دانشگاه ها سوتک بازی فقط در جشن فارغ التحصیلی است و پس از آن هم فارغ التحصیل جماعت را بر خودرویی مزین در سطح شهر تابانده و راننده چهارچراغ و بوق می زند و سرنشینان در حال حرکات موزون در خودرو سوت را از گوش یکدیگر دریغ نمی دارند! فارغ التحصیل جماعت هم اگر ماشین سان روف دار باشد باید از سان روف خود را به رهگذران بنمایاند. و اگر نباشد که باید شیشه ماشین را پایین آورده نیم تنه را از ماشین خارج و در پنجره ماشین جلوس نماید. این است که چون چند صباحی است رخصت دفاع داده اند گوش ما بی دفاع مانده!! خداوندا پرده گوش ما را در از دسترس سوت و سوتکی در امان نگهدار!!!

راستی برای بعد از دانشگاه دیگر از پودر بچه استفاده نمی شود!! همان لباس مخصوص کفایت می کند!! این را گفتم که یه وقت در مراسمات فارغ التحصیلی دانشجویی پودر بچه نزنید بگین آفریقا یکی گفته می زنن!! دیپلمه ها خود دانن!!